به نام یزدان پاک

ساعت 2بامداد سیزدهمین کوچه چهارمین خیابان شهر1398 تا کنکور سراسری برای رشته ریاضی وادبی فقط 6ساعت دیگه باقیمونده و تاکنکور تجربی 24 ساعت بیشتر!!

دخترا وپسرای متولد نیمه دوم اخرین سال دهه هفتاد ونیمه اول اولین سال دهه هشتاد تا ساعاتی دیگه به نقطه ای میرسند که 12 سال عمرشون روبرای رسیدن به اون صرف کردن واینجا جاییه که مشخص میکنه تلاش کدومشون بیشتر بوده .دراینکه کنکور اصلا معیار مناسبی برای سنجش سطح علمی ادما نیست اصلا شکی نیست چون کنکور برای بیشتر داوطلبا صرفا یادگرفتن یه فن وشیوه زود گذر با هزینه های نسبتا بالاست وبرای جامعه ی بزرگی که از این مسیر امرار معاش میکنند یک نوع بیزنس!

توی این یک سالی که گذروندم طرز تفکرم نسبت به کنکور خیلی تغییر کرد.فهمیدم کنکور فقط یه مافیاست برای اینکه ذهن یه جوان رو تو حساس ترین دوران زندگیش به خودش مشغول کنه و جیب خیلیا رو پراز پول! اگه بدونی که سالانه چندین میلیارد تومن هزینه چاپ کتابای کمک اموزشی و کلاسای تست و ازمون های ازمایشی و مشاوره های تحصیلی ومیشه فقط میخندی و باخودت میگی کنکور یعنی چی؟

واقعا کنکور یعنی چی؟چرا هنوز هیچکس نمیتونه یه تعریف جامع ومشخص وقانع کننده واسه کنکور ارائه بده؟اگه واقعا کنکور معیاری برای سنجش سطح علمی یه دنش اموزه وهیچ تبعیضی در اون به کار نمیره پس این همه مدل سهمیه های مختلف که به هربهانه پیش پا افتاده ای تعیین میشه چیه؟پس تکلیف اون کسی که دوازده سال تلاش میکنه که اخر تو کنکور حقش ضایع بشه چی میشه؟به نظر من اگه هزاران قانون وتبصره هم مشخص کنند که خیلیا فقط سال اخر به فکر درس خوندن نیافتن و تو کل این دوازده سال برای رسیدن به نتیجه مطلوب تلاش کنن بازهم خیلیا تو همون یه سال با کشیدن چندتا کارت روی دستگاه کارتخوان کاری رو میکنن که یه نفر تو دوازده سال اونو انجام میده.

به هر حال که این کنکور شده بزرگترین عامل بدبختی کشور!

چراکه باهمین شیوه غلط گزینش دانشجو فقط عده ای خوش شانس و سفارش شده میرن روی صندلی دانشگاهی میشینن که حقشون نیست همونا با معتبر ترین مدرک فارغ التحصیل میشن و میشین روصندلی مدیریت وچندسال بعد با یه جیب پر پول ویه بلیط پرواز برای کانادا ،امریکا،اروپا،امارات،ترکیه ویا هرجای دیگه که فکرشو بکنید چمدون میبندد ومیرن و مامونیم با یه دنیا بدبختی که باید باهاش دست وپنجه نرم کنیم

از بحث ی خارج بشیم من تا 48 ساعت دیگه کنکورمو دادم و به نظرم اونموقع از خستگی غش کردم البته خودم میدونم اونجور که باید به خودم سختی ندادم وتلاش نکردم ولی من الان نمیتونم هیچی رو حدس بزنم تا اون زمانی که کارنامه نهایی کنکور بیاد و بخوام براساس رتبه ای که اوردم تعیین رشته کنم نمیدونم یا باید سال دیگه بیام ودوباره درباره شب کنکور بنویسم یا بیست مهر همین امسال باید برم وسر کلاس رشته ای که دوست دارم بشینم ؟!همه چیز به صبح جمعه بستگی داره.پس تا صبح جمعه.

به امید مــــــــــــوفـــــــــــقیــــــــــــــــــــــــــــــت

دلنوشته من شب قبل ازکنکور!

آزمون های آزمایشی